به نقل از «عصر ایران»

زندگی عجیب و غریب 11 زن/ اسراری که همسران صدام و هیتلر از زندگی خصوصی‌شان فاش کردند

تاریخ انتشار: ۳ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۳۸۰۹۳۱

برترین‌ها نوشت: نام تعدادی از بدنام‌ترین و خونخوارترین دیکتاتورهای تاریخ بشریت را در ذهنتان مرور کنید. تابحال به این فکر کرده‌اید این افراد که دستِ هر کدامشان به صورت مستقیم و غیر مستقیم به خون ده‌ها و صدها هزار انسان بی‌گناه آلوده است، در زندگی خصوصی چگونه بوده‌اند؟   در این مقاله قرار است سری به زندگی خصوصی این دیکتاتورها بزنیم ببینیم همسران این افراد چه کسانی بودند و چه خصوصیاتی داشتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  راکل موسولینی راکل دومین همسرِ دیکتاتورِ فاشیستِ ایتالیایی، بنیتو موسولینی بود. راکل دختر خانواده‌ای فقیر و معمولی بود و اولین ملاقاتش با آقای دیکتاتور هم در حین کار در آشپزخانه میخانه پدرش اتفاق افتاد. راکل و بنیتو صاحب ۵ فرزند به نام‌های اِدا، ویتوریو، برونو، رومانو و آنا ماریا شدند.     راکل برخلاف نقش پررنگ همسرش در زندگی میلیون‌ها انسان، سعی کرد تاحد ممکن دور از دوربین‌ها زندگی کند و شاید به همین دلیل بود که وقتی موسولینی در سال ۱۹۴۵ کشته شد، راکل محکوم به اعدام نشد. جالب است بدانید در همان زمان کلارتا پتاچی، معشوقه بنیتو موسولینی نتوانست از مجازات مرگ فرار کند.     کارمِن پولو فرانکو کارمن پولو، همسر دیکتاتور بدنام اسپانیایی یعنی فرانسیسکو فرانکو، یک کاتولیک بسیار معتقد بود. بسیاری معتقدند در زمان حکمرانی ژنرال فرانکو، کارمن تاثیر فراوانی روی سانسور و پاک سازی اخلاقی اثرهای هنری و تاریخی داشته است.     کارمن علاقه زیادی به تجملات داشت و هزینه بسیار زیادی صرف لباس‌های گران قیمت و جواهرات می‌کرد. به خاطر همین میل زیاد مردم اسپانیا به همسر دیکتاتورشان لقب‌هایی چون "Dona Pearls" یا "Dona Necklaces" داده بودند. بیشتر مردم اسپانیا کارمن را یک متظاهر می‌دانستند چرا که زندگی تجملاتی‌اش به هیچ‌وجه با ادعایش درباره دینداری و چشم‌پوشی از دنیا مطابقت نداشت.     اِوا براون با توجه به شهرت فراوان آدولف هیتلر، همه ما کم‌ و بیش با معشوقه او، اوا براون آشنا هستیم. البته اوا و آدولف هیچ‌وقت به صورت رسمی ازدواج نکردند و به همین دلیل به اوا هیچ‌گاه به عنوان بانوی اول آلمان نگاه نشد هرچند برخی اعتقاد دارند اوا و آدولف در لحظات آخر پیش از خودکشی با هم ازدواج کرده‌اند.     از جزییات اندکی که از زندگی اوا باقی مانده می‌شود نتیجه گرفت او مانند همسران و معشوقه‌های همه دیکتاتورها علاقه فراوانی به لباس‌ها و جواهرات گران‌قیمت داشته است. اوا ظاهرا کم غذا می‌خورد و در عوض بسیار زیاد شامپاین می‌نوشید و رابطه او با دیکتاتور نازی بیش از یک دهه طول کشید.     سجیده خیرالله سجیده خیرالله اولین همسر دیکتاتور خونخوار عراقی، صدام حسین بود. سجیده و صدام دخترعمو و پسرعمو بودند و تصمیم عقد آن‌ها از زمان کودکی‌شان گرفته شده بود. سجیده به خاطر علاقه فراوان به سبک زندگی غربی در خاطره عراقی‌ها باقی مانده است. او در اوج فقر مردم عراق، لباس‌های گران قیمت از اروپا وارد می‌کرد و موهایش را به رنگ بلوند درمی‌آورد.     صدام البته مانند بقیه دیکتاتورها روابط عاشقانه فراوانی داشت که یکی از مشهورترین آن‌ها سمیرا شاه بندر بود که در نهایت حتی با هم ازدواج هم کردند. هم سمیرا و هم سجیده در زمان جنگ از خاک عراق فرار کردند.     نادِژدا آلی‌یویِوا نادژدا همسر مردی بود که شاید کمتر کسی در تاریخ به اندازه او باعث مرگ انسان‌ها شده باشد. نادِژدا ابتدا به عنوان دستیار شخصی استالین در حزب کمونیست کار می‌کرد و وقتی به ۱۶ سالگی رسید با استالین ازدواج کرد.     نادژدا حتی پس از ازدواج هم به کار به عنوان منشی ادامه داد. رابطه استالین و نادژدا خیلی زود دچار مشکل شد و نادژدا به خاطر دعواهای زیاد و آزار فراوان از طرف استالین دچار حمله‌های عصبی مداوم می‌شد.     خیِئو پوناری نمی‌دانم دیکتاتور بدنام کامبوج یعنی پول پوت را می‌شناسید یا نه، فردی که باعث مرگ بیش از نیمی از جمعیت کشورش شد. پوناری که به خاطر ظاهرش لقب "باکره پیر" را از مردم گرفته بود، همسر پول پوت بود و علاوه بر آن به استحکام و به قدرت رسیدن جنبش کمونیست در کمبوجیه با نام خِمِرهای سرخ نقش داشت.     پوناری به خاطر همین نقش سیاسی پررنگ لقب‌هایی چون "مادر انقلاب" و "خواهر شماره یک" داشت و در نهایت به خاطر آن‌چه بیماری روانی حاد اعلام شد از دید عموم کنار رفت.     ژیانگ کینگ یا مادام مائو ژیانگ کینگ در گزارش‌های مختلف دقیقا به اندازه همسرش مستبد و تشنه قدرت توصیف شده است. جالب است بدانید ژیانگ پیش از ازدواج با مائو زدونگ بازیگر بود و حتی با نام مستعار در چند فیلم هم ظاهر شده بود.     ژیانگ کینگ از طرفداران سرسخت رژیم مائو بود و حتی وقتی در اواخر عمرش به خاطر نقشش در جنایات رژیم، دادگاهی و به اعدام محکوم شد هم حاضر به عذرخواهی برای اعمالش نشد. مجازات ژیانگ در نهایت به حبس ابد تغییر کرد و او در سال ۱۹۹۱ خودکشی کرد.     لوسیا هیریارت لوسیا فقط همسر پینوچه، دیکتاتور کشور شیلی نبود و بر اساس مستندات تاریخی لوسیا نقشی مهم در ترغیب پینوچه برای انجام کودتا و در دست گرفتن قدرت داشته است.     لوسیا هم عاشق خرج کردن پول مردم و سبک زندگی اعیانی بود و در بدترین دوران اقتصادی شیلی در رفاه کامل زندگی می‌کرد و بیش از ۲۰ خدمتکار شخصی داشت.   ایملدا مارکوس دیکتاتور کشور فیلیپین یعنی فردیناند مارکوس در سال ۱۹۵۴ با یک دختر شایسته سابق این کشور یعنی ایملدا مارکوس ازدواج کرد. جالب است بدانید در زمان حکمرانی همسرش، ایملدا یک طرح کلاه‌بردای خاص را طراحی کرد و تخمین زده می‌شود که در این طرح بیش از ۱۰ میلیارد دلار اختلاس کرد.     ایملدا نمونه کامل همسر یک دیکتاتور بود. کلکسیون جواهرات و آثار هنری او در جهان کم‌نظیر بود و او تنها در شهر نیویورک صاحب چندین آسمان خراش بود.     ری سول-جو ری همسر دیکتاتور و رهبر کره شمالی، کیم جونگ اون است و از او با لقب "کیت میدلتون کره شمالی" یاد می‌کنند. این لقب از طرف رسانه‌های غربی به خاطر علاقه فراوان ری به خوش لباسی و سلیقه‌اش در فشن به او داده شده است.     در هر حال بانوی اول کره شمالی تا پیش از سال ۲۰۱۲ کاملا از رسانه‌ها و دنیا پنهان شده بود و اطلاعات چندانی درباره او و گذشته‌اش در دست نیست.   صفیه فرکاش صفیه همسر دیکتاتور پرحاشیه کشور لیبی یعنی معمر قذافی بود. ظاهرا وقتی معمر قذافی به دلیلی به بیمارستان مراجعه کرده بود برای اولین بار با صفیه که پرستار بود ملاقات کرد.     صفیه و معمر قذافی سال‌ها با هم زندگی کردند و صاحب هفت فرزند شدند و دو فرزند را هم به سرپرستی پذیرفتند.

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: همسر دیکتاتور

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۸۰۹۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم

به گزارش خبرآنلاین چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

روزنامه ایران نوشت: در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

23302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901198